نثر طوبی



روزشمار غدیر 48

48 روز تا غدیر.


اگر کسی به شخص یا شیء ای علاقه دارد، باید به تبعات آن هم پای بند باشد. و اگر لازم باشد هزینه این محبت و علاقه را هم بپردازد. 

دوست داشتن پیامبر و اهل بیت او صلوات الله علیهم اجمعین، هزینه دارد. باید به خاطر این محبت بعضی علاقه های شخصی و دنیایی خودمان را کنار بگذاریم.

اصلاً مگر عاشق و محبّ واقعی ، چیزی جز لبخند معشوق و محبوب را می خواهد؟ دیدن لبخند رضایت مولا چه قدر می ارزد؟


نثرطوری را در فضای مجازی دنبال کنید

پیامرسان ایتا

eitaa.com/nasretooba


پیامرسان بله

ble.im/nasretooba


پیامرسان سروش

sapp.ir/nasretooba


تلگرام

t.me/nasretooba



انسان به خاطر محبوبش کارهای خاص انجام می‌دهد. کارهایی که او دوست دارد و می‌پسندد.

محبت یک حس تنها نیست. محبت از جنس #اعتقاد است.

قیمت هر کس به این محبت‌های اوست!

چه چیزی را دوست داریم؟ قیمت ما چه قدر است؟

@nasretooba
[عکس 1101×1279]


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


اما این قافله ی بیش از 20 میلیونی دارد می رود و ماییم که می توانیم همراه این رود خروشان خودمان را به دریای رحمت حسینی وصل کنیم.

بسیاری عذر دارند و امکان حضور ندارند. اما بسیاری هم بدون عذر آن را ترک می کنند.

در کنار همه ی حرف ها به نظر این حقیر پیاده روی اربعین بهترین فرصت برای خلوت با خود است. قدم به قدم بین دو قطعه از بهشت می شود به #خود مان فکر کنیم.

به نظر شما به چه چیز بهتر است در این مسیر فکر کنیم؟

#حب_الحسین_یجمعنا


@nasretooba
[عکس 256×256]


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


"بضعة" در لغت به معنای سرمایه است.
امام رضا علیه السلام همانند حضرت زهرا سلام الله علیها با ت عملی و علمی خود باعث شدند در بزنگاهی که دین در شرف از بین رفتن بود، آن را حفظ کنند.

مدت صوت حدودا ۵ دقیقه

@nasretooba
[صدا ۵:۳۱]


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


✅ #شهادت_حضرت_زهرا (س)
نگاهی اجمالی به #خطبه_فدکیه

چرا حضرت زهرا (س) برای فدک چنین خطبه‌ی مفصل و طولانی‌ای را ایراد می‌کنند؟
خطبه‌ی ایشان با توحید، شهادت به وحدانیت خدای متعال، شهادت به نبوت پیامبراکرم (ص)، توجه به قرآن، احکام و دستورات دین و. شروع می‌شود. این همه صحبت قبل از اینکه از فدک صحبتی کنند برای چیست؟
گرفته شدن فدک و غصب خلافت، نشانه چه چیزی بود که حضرت زهرا (س) این گونه با مردم صحبت کردند؟! به نظر می‌رسد درد مردم، درد اعتقادی بوده است. و این سخنان مرهمی است برای مردم؛ اگر بفهمند!
این سخنان فقط ارزش یک گزاره‌ی تاریخی ندارد. اگر ما هم دچار همان دردها بشویم درمان مان همان است. باید بتوانیم اعتقاداتمان را به خدا، پیامبر (ص)، قرآن و اهل بیت قوی کنیم تا بتوانیم یار امام زمان مان باشیم.

سید محمد حسینی یزدی

@nasretooba
[صدا ۳۰:۴۵]


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


-
مرور نکاتی از آیات 30 و 31 سوره نور (جلسه دوم)
(متأسفانه جلسه اول به علت کیفیت پایین صدای ضبط شده قابل انتشار نیست.)

سید محمد حسینی یزدی

در این آیات خدای متعال به طور جداگانه به مومنان دستور غَضِّ بَصَر» می‌دهد.

در لغت غضّ» به معنای کاستن و کم کردن است. غضّ بصر یعنی کاستن و کم کردن نگاه. یعنی دامنه‌‌ی نگاه مان را کاهش بدهیم. به همه چیز و همه جا و همه کس نگاه نکنیم. فرقی نمی‌کند نگاه کننده مرد باشد یا زن!
این کار گاهی با بستن چشم‌ها اتفاق می‌افتد، گاهی با پایین انداختن سر و گاهی هم می‌بینیم ولی طوری که انگار نه انگار که دیده‌ایم. یعنی چشممان را تربیت کنیم در دیدن و نگاه کردن.

گاهی خطاب‌های عمومی قرآن کلی صادر می‌شود. برای تمام مومنان چه زن و چه مرد. اما گاهی خدای متعال جدا جدا مردان و ن را مورد خطاب خودش قرار می‌دهد. دو نکته در این جدا کردن وجود دارد:
الف) سنخ دستور و فرمان خدای متعال برای مردان و ن ممکن است متفاوت باشد. نوع نگاهی که مردان باید مدیریت کنند با نوع نگاهی که ن باید مدیریت کنند متفاوت است.
ب) اهمیت موضوع، به اندازه‌ای که لازم است جداگانه به مردان و ن تذکر داده شود.

✳️ مدیریت نگاه سه اثر دارد:‌
1️⃣ پیشگیری از گناه
2️⃣ مدیریت دل و قلب
3️⃣ رشد معنوی

#ایام_فاطمیه
#قم

عضویت در کانال #نثر_طوبی

@nasretooba


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


مرور نکاتی از آیات 30 و 31 سوره نور (جلسه چهارم)

سید محمد حسینی یزدی

اشاره:
یکی از نکات آیه ۳۱ سوره نور رعایت حجاب است.

حجاب دارای مؤلفه‌هایی است از جمله: پوشش - شرم و حیا - عفت و پاکدامنی

شرم و حیا دو جنبه دارد:
1️⃣ شرم و حیا در رفتار و ظاهر
2️⃣ شرم و حیا در گفتار و صحبت

شرم و حیا از چه کسانی باید داشته باشیم:
1️⃣ دیگران
2️⃣ خودمان
3️⃣ خدا

پیامبر اکرم (ص) : حیا دَه جزء‌ دارد. نه جزء آن در دست زن و یک جزء آن در دست مرد است.

#ایام_فاطمه
#قم

@nasretooba
[صدا ۴۸:۱۷]


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


مرور نکاتی از آیات 30 و 31 سوره نور (جلسه سوم)

سید محمد حسینی یزدی

اشاره:
اگر از آیه 27 سوره نور شروع به قرائت کنیم، از سیاق آیات به این مفهوم می‌رسیم که مدیریت نگاه مرد و زن شاید مربوط به فضایی است که کسی داخل خانه شده است و مهمان می‌باشد. هر چند که می‌تواند این حکم کلیت نیز داشته باشد و دستور عمومی برای همه‌ی شرایط و مکان‌ها نیز باشد.

آیه ۳۱ بعد از دستور به غضّ بصر و حفظ عفت، دستور به رعایت حجاب می‌دهد.

هر کسی باید وظیفه‌ی خودش را انجام دهد. مرد باید نگاهش را کنترل کند، اما این دلیل نمی‌شود که زن حجاب را رعایت نکند!

در آیه ۳۰ خدا دو دستور به مردها می‌دهد اما در آیه ۳۱ شش دستور به زن‌ها می‌دهد. یک مفهومش این است که زن‌ها برای خدا اهمیت بیشتری داشته‌اند که مخاطب احکام و دستورات بیشتری قرار گرفته‌اند.

ارزش و جایگاه زن بیشتر است یا مرد؟ کدامیک قیمتشان نزد خدای متعال بالاتر است؟

#ایام_فاطمه
#قم

عضویت در کانال #نثر_طوبی

@nasretooba
[صدا ۵۳:۱۹]


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


-
مرور نکاتی از آیات 30 و 31 سوره نور (جلسه دوم)
(متأسفانه جلسه اول به علت کیفیت پایین صدای ضبط شده قابل انتشار نیست.)

سید محمد حسینی یزدی

در این آیات خدای متعال به طور جداگانه به مومنان دستور غَضِّ بَصَر» می‌دهد.

در لغت غضّ» به معنای کاستن و کم کردن است. غضّ بصر یعنی کاستن و کم کردن نگاه. یعنی دامنه‌‌ی نگاه مان را کاهش بدهیم. به همه چیز و همه جا و همه کس نگاه نکنیم. فرقی نمی‌کند نگاه کننده مرد باشد یا زن!
این کار گاهی با بستن چشم‌ها اتفاق می‌افتد، گاهی با پایین انداختن سر و گاهی هم می‌بینیم ولی طوری که انگار نه انگار که دیده‌ایم. یعنی چشممان را تربیت کنیم در دیدن و نگاه کردن.

گاهی خطاب‌های عمومی قرآن کلی صادر می‌شود. برای تمام مومنان چه زن و چه مرد. اما گاهی خدای متعال جدا جدا مردان و ن را مورد خطاب خودش قرار می‌دهد. دو نکته در این جدا کردن وجود دارد:
الف) سنخ دستور و فرمان خدای متعال برای مردان و ن ممکن است متفاوت باشد. نوع نگاهی که مردان باید مدیریت کنند با نوع نگاهی که ن باید مدیریت کنند متفاوت است.
ب) اهمیت موضوع، به اندازه‌ای که لازم است جداگانه به مردان و ن تذکر داده شود.

✳️ مدیریت نگاه سه اثر دارد:‌
1️⃣ پیشگیری از گناه
2️⃣ مدیریت دل و قلب
3️⃣ رشد معنوی

#ایام_فاطمیه
#قم

عضویت در کانال #نثر_طوبی

@nasretooba


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


✅ مرور نکاتی از آیات 30 و 31 سوره نور (جلسه پنجم)

اهمیت عمل به دانسته‌هایمان

کسب علم و دانش بسیار مهم است و دستورات زیادی برای آن داده شده است. اما این که خیلی از نکات و مطالب را فقط بدانیم برای ما کافی است؟

عمل کردن به دانسته‌ها گام بعدی است و باید به آنچه می‌دانیم عمل کنیم.

مردی همسرش را فرستاد تا از حضرت زهرا (س) سوال کند که آیا او از شیعیان هست یا خیر؟ حضرت زهرا در پاسخ فرمودند: اگر به آنچه ما اهل بیت امر می‌کنیم عمل می‌کنی و از آنچه نهی می‌کنیم دوری می‌کنی، تو از شیعیان ما هستی و الا نه! . »

⭕️ عضویت در کانال نثر طوبی

https://t.me/joinchat/AAAAAEYCgqN0CZrgRbOR3g
[صدا ۴۷:۰۰]


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


عبودیت و بندگی - ایمان واقعی (جلسه اول)
یکی از مهمترین عوامل بندگی #صبر است.

در حکمت 82 نهج البلاغه حضرت علی می‌فرمایند: مَثَل صبر نسبت به ایمان مَثَل سر است نسبت به بدن! همان طور که در بدن بدون سر هیچ فایده و خیری نیست، در ایمان بدون صبر نیز خیری وجود ندارد.

صبر باعث می‌شود بقیه‌ی ویژگی‌ها و صفات عبد قیمت پیدا کند.

#فاطمیه
#صبر #بندگی #ایمان

⭕️ عضویت در کانال نثر طوبی

https://t.me/joinchat/AAAAAEYCgqN0CZrgRbOR3g
[صدا ۴۵:۰۷]


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


✅ مرور نکاتی از آیات 30 و 31 سوره نور (جلسه پنجم)

اهمیت عمل به دانسته‌هایمان

کسب علم و دانش بسیار مهم است و دستورات زیادی برای آن داده شده است. اما این که خیلی از نکات و مطالب را فقط بدانیم برای ما کافی است؟

عمل کردن به دانسته‌ها گام بعدی است و باید به آنچه می‌دانیم عمل کنیم.

مردی همسرش را فرستاد تا از حضرت زهرا (س) سوال کند که آیا او از شیعیان هست یا خیر؟ حضرت زهرا در پاسخ فرمودند: اگر به آنچه ما اهل بیت امر می‌کنیم عمل می‌کنی و از آنچه نهی می‌کنیم دوری می‌کنی، تو از شیعیان ما هستی و الا نه! . »

⭕️ عضویت در کانال نثر طوبی

https://t.me/joinchat/AAAAAEYCgqN0CZrgRbOR3g
[صدا ۴۷:۰۰]


1 comment

مشاهده مطلب در کانال


عبودیت و بندگی - ایمان واقعی (جلسه پنجم)
یکی از مهمترین عوامل بندگی صبر است.

صبر در زندگی، مقدمه‌ای است برای صبرهای بزرگ‌تر. صبر برای دین و صبر در راه اسلام.
از مهم‌ترین عوامل عاقبت بخیر صبوری در دین و مسیر اسلام است.

سید محمد حسینی یزدی

#فاطمیه
#صبر #بندگی #ایمان

⭕️ عضویت در کانال نثر طوبی

@nasretooba

تلگرام

https://t.me/joinchat/AAAAAEYCgqN0CZrgRbOR3g
[صدا ۴۴:۴۰]


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


 


دریافت

 

متن و ترجمه‌ی بخش مرور شده از نامه ۳۱

و من وصیة له علیه السلام للحسن ابن علی علیهما السلام کتبها إلیه بحاضرین منصرفا من صفین
وصیّتى است از امیر المؤمنین به حسن بن على (علیهما السّلام) که آن را در ناحیۀ حاضرین، در آن هنگام که از جنگ صفّین باز مى گشت، نوشته است

منَ اَلْوَالِدِ اَلْفَانِ اَلْمُقِرِّ لَِّمَانِ اَلْمُدْبِرِ اَلْعُمُرِ اَلْمُسْتَسْلِمِ لِلدَّهْرِ اَلسَّاکِنِ مَسَاکِنَ اَلْمَوْتَى اَلظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً
از طرف پدرى که فانى مى شود و به دگرگونى و سپرى شدن روزگار، اقرار مى کند،پدرى که عمر خود را پشت سر گذاشته و در برابر حوادث روزگار تسلیم گشته است، نکوهش کنندۀ دنیا و عازم به ست در محلّ مردگان، و کوچ کننده از دنیا، (به سوى آخرت) در فردا (یعنى در زمانى نزدیک)

إلَى اَلْمَوْلُودِ اَلْمُؤَمِّلِ مَا لاَ یُدْرِکُ اَلسَّالِکِ سَبِیلَ مَنْ قَدْ هَلَکَ غَرَضِ اَلْأَسْقَامِ وَ رَهِینَةِ اَلْأَیَّامِ وَ رَمِیَّةِ اَلْمَصَائِبِ وَ عَبْدِ اَلدُّنْیَا وَ تَاجِرِ اَلْغُرُورِ وَ غَرِیمِ اَلْمَنَایَا وَ أَسِیرِ اَلْمَوْتِ وَ حَلِیفِ اَلْهُمُومِ وَ قَرِینِ اَلْأَحْزَانِ وَ نَصْبِ اَلْآفَاتِ وَ صَرِیعِ اَلشَّهَوَاتِ وَ خَلِیفَةِ اَلْأَمْوَاتِ
به فرزندى آرزومند چیزى که به دست نمى آید آن که رهسپار راه هلاک شدگان و هدف تیر بیماریها و در گرو و اسیر روزگار است، آماج تیر مصیبت ها و بندۀ دنیا است، سوداگر غرور و مدیون مرگها است، اسیر مرگ و هم پیمان اندوه ها، همراه و همنشین غم ها و در برابر آفتها است (یا هدف آفتها است) و به خاک افتاده و مغلوب شهوتها و جانشین مرده ها است.

أمَّا بَعْدُ فَإِنَّ فِیمَا تَبَیَّنْتُ مِنْ إِدْبَارِ اَلدُّنْیَا عَنِّی وَ جُمُوحِ اَلدَّهْرِ عَلَیَّ وَ إِقْبَالِ اَلْآخِرَةِ إِلَیَّ مَا یَزَعُنِی عَنْ ذِکْرِ مَنْ سِوَایَ وَ اَلاِهْتِمَامِ بِمَا وَرَائِی غَیْرَ أَنِّی حَیْثُ تَفَرَّدَ بِی دُونَ هُمُومِ اَلنَّاسِ هَمُّ نَفْسِی
امّا بعد از این سخنان، پس به راستى من آنچه به دست آوردم از پشت کردن دنیا به من و سرکشى روزگار بر من و رو کردن آخرت به سوى من، چیزى است که مرا از یاد غیر خودم، و از کارى، جز اهتمام و اندیشه کردن در آنچه به دنبال من است (یعنى آخرت) باز مى دارد، غیر از اینکه من از آنجایى که (به موجب آنچه ذکر شد از این پس) فکر و اندوهم، تنها دربارۀ خود من خواهد بود، نه دربارۀ مردم

فصَدَفَنِی رَأْیِی وَ صَرَفَنِی عَنْ هَوَایَ وَ صَرَّحَ لِی مَحْضُ أَمْرِی فَأَفْضَى بِی إِلَى جِدٍّ لاَ یَکُونُ فِیهِ لَعِبٌ وَ صِدْقٍ لاَ یَشُوبُهُ کَذِبٌ
بنابر این، اندیشه و فکرم در برابرم قرار گرفت و مرا از تمایلات نفسانى برگردانید و باز داشت، و کار و وضعم را، خالص و بى شائبه به همانگونه که هست، برایم آشکار ساخت، و مرا به جدّیّتى کشانید که هیچگونه بازى و مزاحى در آن راه ندارد و به راستى و صدقى رسانید که دروغ و کذبى با آن آمیخته نیست

و وَجَدْتُکَ بَعْضِی بَلْ وَجَدْتُکَ کُلِّی حَتَّى کَأَنَّ شَیْئاً لَوْ أَصَابَکَ أَصَابَنِی وَ کَأَنَّ اَلْمَوْتَ لَوْ أَتَاکَ أَتَانِی فَعَنَانِی مِنْ أَمْرِکَ مَا یَعْنِینِی مِنْ أَمْرِ نَفْسِی فَکَتَبْتُ إِلَیْکَ کِتَابِی مُسْتَظْهِراً بِهِ إِنْ أَنَا بَقِیتُ لَکَ أَوْ فَنِیتُ
و تو را جزءى از خود بلکه مانند همۀ وجود خود یافتم، به گونه‌اى که هر چه به تو برسد، گویى به من رسیده (۱۲) و گویى که اگر مرگ نزد تو آید، نزد من آمده است، پس آنچه تو را رنج مى دهد مرا رنجور مى سازد (یا آنچه مورد علاقه و توجّه تو است، مورد علاقه و توجّه من نیز مى باشد) از این روى، (این وصیّت نامه را) براى تو نوشتم، تا به آن استظهار و پشتیبانى بجویى (یا تا اینکه من مطمئّن باشم که تو آن را مورد عمل قرار مى دهى) خواه من زنده بمانم، یا به راه فنا بروم.

 

 

دریافت فایل صوتی
عنوان: نامه ۳۱ جلسه اول
حجم: 26.4 مگابایت

 

عضویت در کانال نثرطوبی
@

nasretooba


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


متن و ترجمه‌ی بخش مرور شده از نامه ۳۱

و من وصیة له علیه السلام للحسن ابن علی علیهما السلام کتبها إلیه بحاضرین منصرفا من صفین
وصیّتى است از امیر المؤمنین به حسن بن على (علیهما السّلام) که آن را در ناحیۀ حاضرین، در آن هنگام که از جنگ صفّین باز مى گشت، نوشته است

منَ اَلْوَالِدِ اَلْفَانِ اَلْمُقِرِّ لَِّمَانِ اَلْمُدْبِرِ اَلْعُمُرِ اَلْمُسْتَسْلِمِ لِلدَّهْرِ اَلسَّاکِنِ مَسَاکِنَ اَلْمَوْتَى اَلظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً
از طرف پدرى که فانى مى شود و به دگرگونى و سپرى شدن روزگار، اقرار مى کند،پدرى که عمر خود را پشت سر گذاشته و در برابر حوادث روزگار تسلیم گشته است، نکوهش کنندۀ دنیا و عازم به ست در محلّ مردگان، و کوچ کننده از دنیا، (به سوى آخرت) در فردا (یعنى در زمانى نزدیک)

إلَى اَلْمَوْلُودِ اَلْمُؤَمِّلِ مَا لاَ یُدْرِکُ اَلسَّالِکِ سَبِیلَ مَنْ قَدْ هَلَکَ غَرَضِ اَلْأَسْقَامِ وَ رَهِینَةِ اَلْأَیَّامِ وَ رَمِیَّةِ اَلْمَصَائِبِ وَ عَبْدِ اَلدُّنْیَا وَ تَاجِرِ اَلْغُرُورِ وَ غَرِیمِ اَلْمَنَایَا وَ أَسِیرِ اَلْمَوْتِ وَ حَلِیفِ اَلْهُمُومِ وَ قَرِینِ اَلْأَحْزَانِ وَ نَصْبِ اَلْآفَاتِ وَ صَرِیعِ اَلشَّهَوَاتِ وَ خَلِیفَةِ اَلْأَمْوَاتِ
به فرزندى آرزومند چیزى که به دست نمى آید آن که رهسپار راه هلاک شدگان و هدف تیر بیماریها و در گرو و اسیر روزگار است، آماج تیر مصیبت ها و بندۀ دنیا است، سوداگر غرور و مدیون مرگها است، اسیر مرگ و هم پیمان اندوه ها، همراه و همنشین غم ها و در برابر آفتها است (یا هدف آفتها است) و به خاک افتاده و مغلوب شهوتها و جانشین مرده ها است.

أمَّا بَعْدُ فَإِنَّ فِیمَا تَبَیَّنْتُ مِنْ إِدْبَارِ اَلدُّنْیَا عَنِّی وَ جُمُوحِ اَلدَّهْرِ عَلَیَّ وَ إِقْبَالِ اَلْآخِرَةِ إِلَیَّ مَا یَزَعُنِی عَنْ ذِکْرِ مَنْ سِوَایَ وَ اَلاِهْتِمَامِ بِمَا وَرَائِی غَیْرَ أَنِّی حَیْثُ تَفَرَّدَ بِی دُونَ هُمُومِ اَلنَّاسِ هَمُّ نَفْسِی
امّا بعد از این سخنان، پس به راستى من آنچه به دست آوردم از پشت کردن دنیا به من و سرکشى روزگار بر من و رو کردن آخرت به سوى من، چیزى است که مرا از یاد غیر خودم، و از کارى، جز اهتمام و اندیشه کردن در آنچه به دنبال من است (یعنى آخرت) باز مى دارد، غیر از اینکه من از آنجایى که (به موجب آنچه ذکر شد از این پس) فکر و اندوهم، تنها دربارۀ خود من خواهد بود، نه دربارۀ مردم

فصَدَفَنِی رَأْیِی وَ صَرَفَنِی عَنْ هَوَایَ وَ صَرَّحَ لِی مَحْضُ أَمْرِی فَأَفْضَى بِی إِلَى جِدٍّ لاَ یَکُونُ فِیهِ لَعِبٌ وَ صِدْقٍ لاَ یَشُوبُهُ کَذِبٌ
بنابر این، اندیشه و فکرم در برابرم قرار گرفت و مرا از تمایلات نفسانى برگردانید و باز داشت، و کار و وضعم را، خالص و بى شائبه به همانگونه که هست، برایم آشکار ساخت، و مرا به جدّیّتى کشانید که هیچگونه بازى و مزاحى در آن راه ندارد و به راستى و صدقى رسانید که دروغ و کذبى با آن آمیخته نیست

و وَجَدْتُکَ بَعْضِی بَلْ وَجَدْتُکَ کُلِّی حَتَّى کَأَنَّ شَیْئاً لَوْ أَصَابَکَ أَصَابَنِی وَ کَأَنَّ اَلْمَوْتَ لَوْ أَتَاکَ أَتَانِی فَعَنَانِی مِنْ أَمْرِکَ مَا یَعْنِینِی مِنْ أَمْرِ نَفْسِی فَکَتَبْتُ إِلَیْکَ کِتَابِی مُسْتَظْهِراً بِهِ إِنْ أَنَا بَقِیتُ لَکَ أَوْ فَنِیتُ
و تو را جزءى از خود بلکه مانند همۀ وجود خود یافتم، به گونه‌اى که هر چه به تو برسد، گویى به من رسیده و گویى که اگر مرگ نزد تو آید، نزد من آمده است، پس آنچه تو را رنج مى دهد مرا رنجور مى سازد (یا آنچه مورد علاقه و توجّه تو است، مورد علاقه و توجّه من نیز مى باشد) از این روى، (این وصیّت نامه را) براى تو نوشتم، تا به آن استظهار و پشتیبانى بجویى (یا تا اینکه من مطمئّن باشم که تو آن را مورد عمل قرار مى دهى) خواه من زنده بمانم، یا به راه فنا بروم.

عضویت در کانال نثرطوبی
@nas

retooba


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


متن و ترجمه‌ی بخش مرور شده از نامه ۳۱ (جلسه ۳)

وَ اِعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ اَلْمَاضِینَ
و عرضه کن بر آن (قلبت) اخبار گذشتگان را

وَ ذَکِّرْهُ بِمَا أَصَابَ مَنْ کَانَ قَبْلَکَ مِنَ اَلْأَوَّلِینَ
و یادآوری کن برایش آنچه رسیده است به پیشینیان قبل از تو

وَ سِرْ فِی دِیَارِهِمْ وَ آثَارِهِمْ
و سیر و گردش کن در سرزمین و آثارشان

فَانْظُرْ فِیمَا فَعَلُوا وَ عَمَّا اِنْتَقَلُوا وَ أَیْنَ حَلُّوا وَ نَزَلُوا
با دقت ببین و تفکر کن در مورد آنچه انجام دادند؛ و از کجا منتقل شدند و کجا مستقر شدند و فرودآمدند؟!

فَإِنَّکَ تَجِدُهُمْ قَدِ اِنْتَقَلُوا عَنِ اَلْأَحِبَّةِ وَ حَلُّوا دَارَ اَلْغُرْبَةِ
پس به درستی‌ می‌فهمی که از نزد دوستان دل کندند و در سرای غربت فرود آمدند

وَ کَأَنَّکَ عَنْ قَلِیلٍ قَدْ صِرْتَ کَأَحَدِهِمْ
و گویا که تو به‌زودی مانند یکی از آن‌ها خواهی شد

فَأَصْلِحْ مَثْوَاکَ وَ لاَ تَبِعْ آخِرَتَکَ بِدُنْیَاکَ
پس جایگاهت (آخرتت) را سرو سامان بده و نفروش آخرتت را به دنیایت!

وَ دَعِ اَلْقَوْلَ فِیمَا لاَ تَعْرِفُ وَ اَلْخِطَابَ فِیمَا لَمْ تُکَلَّفْ
و رها سخن گفتن در مورد چیزی که نمی‌شناسی و گفتگوی در مورد چیزی که به عهده‌ی تو گذاشته نشده است

وَ أَمْسِکْ عَنْ طَرِیقٍ إِذَا خِفْتَ ضَلاَلَتَهُ
و خودداری کن از رفتن در راهی، اگر که از گمراهی‌اش ترسیدی

فَإِنَّ اَلْکَفَّ عِنْدَ حَیْرَةِ اَلضَّلاَلِ خَیْرٌ مِنْ رُکُوبِ اَلْأَهْوَالِ
چرا که دست‌کشیدن از کاری هنگام تحیر و احتمال گمراهی در آن، بهتر است از وارد شدن به کارهای ترسناک

وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَکُنْ مِنْ أَهْلِهِ
و امر به معروف کن تا خودت هم اهل آن کار شوی.

وَ أَنْکِرِ اَلْمُنْکَرَ بِیَدِکَ وَ لِسَانِکَ وَ بَایِنْ مَنْ فَعَلَهُ بِجُهْدِکَ
و بد بدان منکر را با دست و زبانت و جداشو از کسی که کار منکر انجام می‌دهد با تمام توانت

عضویت در کانال نثرطوبی
@nasretooba


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


متن و ترجمه‌ی بخش مرور شده از نامه ۳۱ (جلسه ۲)

فَإِنِّی أُوصِیکَ بِتَقْوَى اَللَّهِ أَیْ بُنَیَّ وَ لُزُومِ أَمْرِهِ
پس ای پسرکم وصیت می‌کنم تو را به رعایت تقوای الهی و ملازمت فرمان او

وَ عِمَارَةِ قَلْبِکَ بِذِکْرِهِ وَ اَلاِعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ
و آبادکردن قبلت به یاد او و چنگ زدن به ریسمان او

وَ أَیُّ سَبَبٍ أَوْثَقُ مِنْ سَبَبٍ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اَللَّهِ إِنْ أَنْتَ أَخَذْتَ بِهِ
و چه ریسمانی محکم‌تر از ریسمانی است که بین تو خدا؟! اگر آن را بگیری!

أَحْیِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَةِ وَ أَمِتْهُ بِاَّهَادَةِ
زنده کن قلبت را با پند و اندرز و بمیران آن را با زهد بی‌رغبتی (نسبت به دنیا)

وَ قَوِّهِ بِالْیَقِینِ وَ نَوِّرْهُ بِالْحِکْمَةِ وَ ذَلِّلْهُ بِذِکْرِ اَلْمَوْتِ
و قوی کن آن را یقین و نورانی کن آن را با حکمت و رام کن آن را با یادمرگ

وَ قَرِّرْهُ بِالْفَنَاءِ وَ بَصِّرْهُ فَجَائِعَ اَلدُّنْیَا
و اقرار بگیر از او نسبت به فناء و نابودی و آگاه کن او را به سختی‌های دنیا

وَ حَذِّرْهُ صَوْلَةَ اَلدَّهْرِ وَ فُحْشَ تَقَلُّبِ اَللَّیَالِی وَ اَلْأَیَّامِ
و بترسان و آماده کن آن را برای هجوم روزگار و زشتیِ دگرگونی روزگاران

عضویت در کانال نثرطوبی
@nasre

tooba


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


متن و ترجمه‌ی بخش مرور شده از نامه ۳۱ (جلسه ۴)

وَ جَاهِدْ فِی اَللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ
و با تمام توان در راه خدای متعال تلاش کن، آن طور که در نهایت تلاش و غایت آن را ادا کنی

وَ لاَ تَأْخُذْکَ فِی اَللَّهِ لَوْمَةُ لاَئِمٍ
و تأثیر نگذارد بر تو در راه خدای متعال سرزنش ملامت‌گران

وَ خُضِ اَلْغَمَرَاتِ لِلْحَقِّ حَیْثُ کَانَ
و فرو برو در گرداب‌ها و مشکلات برای حق هرجا که باشد

وَ تَفَقَّهْ فِی اَلدِّینِ
و دانش عمیق کسب کن در دین (دین را بخوبی عمیق و عالمانه یادبگیر)

وَ عَوِّدْ نَفْسَکَ اَلتَّصَبُّرَ عَلَى اَلْمَکْرُوهِ وَ نِعْمَ اَلْخُلُقُ اَلتَّصَبُرُ فِی اَلْحَقِّ
و عادت بده نفست را به صبوری و شکیبایی وادار کن نسبت به ناخوشی‌ها. و چه خوب خلق و خویی است به سختی صبر کردن در راه حق

وَ أَلْجِئْ نَفْسَکَ فِی اَلْأُمُورِ کُلِّهَا إِلَى إِلَهِکَ
و پناه بده خودت را در همه‌ی امور به معبودت

فَإِنَّکَ تُلْجِئُهَا إِلَى کَهْفٍ حَرِیزٍ وَ مَانِعٍ عَزِیزٍ
چرا که (در این صورت) پناه برده‌ای به غاری امن و پناهگاهی مستحکم

وَ أَخْلِصْ فِی اَلْمَسْأَلَةِ لِرَبِّکَ فَإِنَّ بِیَدِهِ اَلْعَطَاءَ وَ اَلْحِرْمَانَ
و خودت را در درخواست، برای پروردگارت خالص گردان ( و فقط از او درخواست داشته باش) چرا که عطا کردن و محروم کردن به دست اوست!

وَ أَکْثِرِ اَلاِسْتِخَارَةَ
و بسیار درخواست خیر و برکت کن (از خدای متعال)

وَ تَفَهَّمْ وَصِیَّتِی وَ لاَ تَذْهَبَنَّ عَنْهَا صَفْحاً
و دقیق بفهم و درک کن وصیت من را و روی نگردان از آن (سریع و بی توجه نسبت از آن عبور نکن)

عضویت در کانال نثرطوبی
@nasretooba


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


متن و ترجمه‌ی بخش مرور شده از نامه ۳۱ (جلسه ۵)

فإِنَّ خَیْرَ اَلْقَوْلِ مَا نَفَعَ
پس بهترین گفتار آن چیزی است که سود برساند

و اِعْلَمْ أَنَّهُ لاَ خَیْرَ فِی عِلْمٍ لاَ یَنْفَعُ
و بدان که قطعاً هیچ خیری نیست در دانشی که سودی نمی‌رساند

و لاَ یُنْتَفَعُ بِعِلْمٍ لاَ یَحِقُّ تَعَلُّمُهُ
و سودی برده نمی‌شود از دانشی که شایسته نیست آن را فرابگیری

أیْ بُنَیَّ إِنِّی لَمَّا رَأَیْتُنِی قَدْ بَلَغْتُ سِنّاً وَ رَأَیْتُنِی أَزْدَادُ وَهْناً
ای پسرکم! همانا من چون که دیدم خودم را که سنی از من گذشته است و و دیدم که ضعیف می‌شوم

بادَرْتُ بِوَصِیَّتِی إِلَیْکَ وَ أَوْرَدْتُ خِصَالاً مِنْهَا
اقدام کردم به وصیت کردنم برای تو و ایراد کردم برای تو قسمت‌هایی از آن را

قبْلَ أَنْ یَعْجَلَ بِی أَجَلِی دُونَ أَنْ أُفْضِیَ إِلَیْکَ بِمَا فِی نَفْسِی
قبل از ینکه اجلم برسد بدون اینکه گفته باشم به تو آنچه در سینه دارم

أوْ أَنْ أُنْقَصَ فِی رَأْیِی کَمَا نُقِصْتُ فِی جِسْمِی
یا اینکه نقصی در اندیشه‌ام به وجود آید همان‌طور که در جسمم ضعیف شده است.

أوْ یَسْبِقَنِی إِلَیْکَ بَعْضُ غَلَبَاتِ اَلْهَوَى وَ فِتَنِ اَلدُّنْیَا فَتَکُونَ کَالصَّعْبِ اَلنَّفُورِ
یا اینکه پیشی بگیرند نسبت به من بعضی غلبه‌های نفسانی و فتنه‌های دنیایی که اگر چنین شود مانند شتری چموش خواهی شد.

و إِنَّمَا قَلْبُ اَلْحَدَثِ کَالْأَرْضِ اَلْخَالِیَةِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْءٍ قَبِلَتْهُ
دل جوان کاملاً مانند زمین خالی است. هر آنچه افکنده شود در آن از هر چیزی قبولش می‌کند!

فبَادَرْتُکَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکَ وَ یَشْتَغِلَ لُبُّکَ
پس اقدام کردم به ادب کردنت قبل از اینکه سخت شود قلبت و مشغول شود ذهنت

لتَسْتَقْبِلَ بِجِدِّ رَأْیِکَ مِنَ اَلْأَمْرِ مَا قَدْ کَفَاکَ أَهْلُ اَلتَّجَارِبِ بُغْیَتَهُ وَ تَجْرِبَتَهُ
تا با توجه کامل و جدید تمام نسبت به کار مواجه شوی با چیزی که تأمین می‌کنند برای اهل تجربه، طلب کردن و تجربه کردنش را

فتَکُونَ قَدْ کُفِیتَ مَئُونَةَ اَلطَّلَبِ وَ عُوفِیتَ مِنْ عِلاَجِ اَلتَّجْرِبَةِ
که در این صورت تو بی‌نیاز می‌شود از زحمت طلب رکدن و معاف می‌شوی از تجربه کردن (بدون زحمت نتیجه تجربه در اختیار تو قرار خواهد گرفت)

فأَتَاکَ مِنْ ذَلِکَ مَا قَدْ کُنَّا نَأْتِیهِ وَ اِسْتَبَانَ لَکَ مَا رُبَّمَا أَظْلَمَ عَلَیْنَا مِنْهُ
پس داده شد به تو از آن (تجارب و.) چیزی که به ما داده نشده بود و روشن شد برای تو چیزی که چه بسا برای ما تاریک و مجهول بود.

عضویت در کانال نثرطوبی
@nasretooba


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


تمام کشور من کاظمین کوچک مردی ست
که در هر گوشه ای از خاک ایران بارگاهی داشت

تمام سرزمینم غرق در موسی بن جعفر شد
تو حول حالنایی حال و روزم با تو بهتر شد

تو مثل جان درون خاک من هر گوشه پنهانی
تو شیرازی خراسانی قمی آری تو ایرانی

کنون دریای طوفانی ست ایران ناخدایی کن
نمک گیر تبار توست این کشور دعایی کن

دلم روشن نگاهم گرم حالم احسن الاحوال
به لطف روضه های تو چه سالی می شود امسال

که ایران در تو میبیند بهار سرزمینش را
کنار سفرهء باب الحوائج هفت سینش را

شاعر: سید حمید رضا برقعی

کانال نثر طوبی

@nasretooba


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


متن و ترجمه‌ی بخش مرور شده از نامه ۳۱ (جلسه ۶)

أی بُنَی، إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أَکنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کانَ قَبْلِی
ای پسرکم! همانا من اگرچه عمر نکرده‌ام به اندازه عمر کسانی که بودند قبل من

فقَدْ نَظَرْتُ فِی أَعْمَالِهِمْ وَ فَکرْتُ فِی أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِی آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ کأَحَدِهِمْ،
پس به تحقیق با دقت نگاه کردم در کارهایشان و اندیشه کردم در اخبارشان و سیر کردم در میان آثارشان تا اینکه شدم مانند یکی از آن‌ها

بلْ کأَنِّی بِمَا انْتَهَى إِلَیّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ
بلکه گویا من به سبب آنچه رسید به من از کارهایشان، به تحقیق که زندگی کردم با اولین‌شان تا آخرین‌شان

فعَرَفْتُ صَفْوَ ذَلِک مِنْ کدَرِهِ وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ
پس شناختم ذلال آن را از تیره‌اش و سودش را از زیانش

فاسْتَخْلَصْتُ لَک مِنْ کلِّ أَمْرٍ [جَلِیلَهُ] نَخِیلَهُ وَ تَوَخَّیتُ لَک جَمِیلَهُ وَ صَرَفْتُ عَنْک مَجْهُولَهُ،
پس انتخاب کردم برای تو از هر کاری برترینش را و جستجو و انتخاب کردم برای تو زیبایش را و برگرداندم از تو نامعلوم آن را

و رَأَیتُ حَیثُ عَنَانِی مِنْ أَمْرِک مَا یعْنِی الْوَالِدَ الشَّفِیقَ
و دیدم که توجه من نسبت به کار تو توجه کردنِ پدری بسیار مهربانِ دلسوز است.

و أَجْمَعْتُ عَلَیهِ مِنْ أَدَبِک أَنْ یَ ذَلِک وَ أَنْتَ مُقْبِلُ الْعُمُرِ وَ مُقْتَبَلُ الدَّهْرِ ذُو نِیةٍ سَلِیمَةٍ وَ نَفْسٍ صَافِیة.
و تصمیم گرفتم نسبت به ادب آموختنت این که باشد آن درحالی که تو روی کننده‌ای عمر را و روبروشده هستی روزگار را، دارای نیتی سالم و روحی پاک هستی.

و أَنْ أَبْتَدِئَک بِتَعْلِیمِ کتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَأْوِیلِهِ
و اینکه شروع کنم تو را به آموختن کتاب خدای عزوجلّ و تأویل آن.

و شَرَائِعِ الْإِسْلَامِ وَ أَحْکامِهِ وَ حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ، لَا أُجَاوِزُ ذَلِک بِک إِلَى غَیرِهِ،
و قوانین اسلام و احکامش و حلال آن و حرام آن، درحالیکه م نکنم از آن نسبت به تو به غیر آن.

ثمَّ أَشْفَقْتُ أَنْ یلْتَبِسَ عَلَیک مَا اخْتَلَفَ النَّاسُ فِیهِ مِنْ أَهْوَائِهِمْ وَ آرَائِهِمْ مِثْلَ الَّذِی الْتَبَسَ عَلَیهِمْ،
سپس ترسیدم که اشتباه شود بر تو آنچه اختلاف کردند مردم در آن از هواهای نفسشان و نظرهایشان، مانند آنچه اشتباه شد بر ایشان.

فکانَ إِحْکامُ ذَلِک عَلَى مَا کرِهْتُ مِنْ تَنْبِیهِک لَهُ أَحَبَّ إِلَیّ مِنْ إِسْلَامِک إِلَى أَمْرٍ لَا آمَنُ عَلَیک [فِیهِ] بِهِ الْهَلَکةَ،
پس بود استوار ساختن آن – با اینکه ناخوشنود بودم از آگاه کردنت نسبت به آن – دوست‌داشتنی‌تر نزد من نسبت به کاری که ایمن نیستم بر تو در مورد آن هلاکت را.

و رَجَوْتُ أَنْ یوَفِّقَک اللَّهُ فِیهِ لِرُشْدِک وَ أَنْ یهْدِیک لِقَصْدِک، فَعَهِدْتُ إِلَیک وَصِیتِی هَذِه.
و امیدوارم که توفیق دهد تو را خداوند در آن برای کمالت و اینکه هدایت کند تو را به راه پایدارت. پس نوشتم به‌سوی این وصیتم را.

و اعْلَمْ یا بُنَی أَنَّ أَحَبَّ مَا أَنْتَ آخِذٌ بِهِ إِلَیَّ مِنْ وَصِیتِی تَقْوَى اللَّهِ
و بدان این پسرکم! براستی که دوست‌داشتنی‌ترینِ آنچه که گیرنده هستی آن را، نزد من، از وصیتم؛ رعایت تقوای خداوند است.

و الِاقْتِصَارُ عَلَى مَا فَرَضَهُ اللَّهُ عَلَیک
و اکتفا کردن بر چیزی که واجب کرد آن را خداوند بر تو

و الْأَخْذُ بِمَا مَضَى عَلَیهِ الْأَوَّلُونَ مِنْ آبَائِک وَ الصَّالِحُونَ مِنْ أَهْلِ بَیتِک،
و عمل کردن به آنچه که گذشتند بر آن پشینیان از پدرانت و نیکان از خانواده‌ات.

فإِنَّهُمْ لَمْ یَدَعُوا أَنْ نَظَرُوا لِأَنْفُسِهِمْ کمَا أَنْتَ نَاظِرٌ وَ فَکَّرُوا کمَا أَنْتَ مُفَکّرٌ،
پس همانا ایشان رها نکردند نگاه کردن به خودشان را همان‌طور که نگاه کننده هستی و تفکر کردند همان‌طور که فکر کننده هستی.

ثمَّ رَدَّهُمْ آخِرُ ذَلِک إِلَى الْأَخْذِ بِمَا عَرَفُوا وَ الْإِمْسَاک عَمَّا لَمْ یکلَّفُوا،
سپس بازگشتشان پایان آن (تفکر و اندیشه) به سویِ عمل کردن به آنچه شناختند و خودداری کردن از آنچه تکلیف نشده بودند شد.

فإِنْ أَبَتْ نَفْسُک أَنْ تَقْبَلَ ذَلِک دُونَ أَنْ تَعْلَمَ کمَا عَلِمُوا فَلْیکنْ طَلَبُک ذَلِک بِتَفَهُّمٍ وَ تَعَلُّمٍ
پس اگر نخواست نفست این که بپذیرد آن را نه اینکه بفهمی همان طور که فهمیدند؛ پس باید خواستن تو آن (فهم) را به فهم عمیق و یادگیری باشد.

لا بِتَوَرُّطِ الشُّبُهَاتِ وَ عُلَقِ الْخُصُومَاتِ،
نه به فرو رفتن در شبهه‌ها و درگیری دشمنی‌ها

عضویت در کانال نثرطوبی
@nasretooba


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


✅ #نهج_البلاغه

متن و ترجمه‌ی بخش مرور شده از نامه ۳۱ (جلسه ۸)


یا بُنَی إِنِّی قَدْ أَنْبَأْتُک عَنِ الدُّنْیا وَ حَالِهَا وَ زَوَالِهَا وَ انْتِقَالِهَا
ای پسرکم همانا من به تحقیق آگاه کردم تو را از دنیا و حالش و از بین رفتنش و منتقل شدنش

و أَنْبَأْتُک عَنِ الْآخِرَةِ وَ مَا أُعِدَّ لِأَهْلِهَا فِیهَا، وَ ضَرَبْتُ لَک فِیهِمَا الْأَمْثَالَ لِتَعْتَبِرَ بِهَا وَ تَحْذُوَ عَلَیهَا.
و آگاه کردم تو را از آخرت و آنچه آماده شده است برای اهلش در آن، و زدم ببرای تو درباره آن دو مثال‌هایی را برای اینکه عبرت بگیری به آن (مثال‌ها) و گام برداری بر (اساس) آن (مثال‌ها)

إنَّمَا مَثَلُ مَنْ خَبَرَ الدُّنْیا کمَثَلِ قَوْمٍ سَفْرٍ نَبَا بِهِمْ مَنْزِلٌ جَدِیبٌ،
همانا مَثَل کسانی که آزمودند دنیا را فقط مانند مَثَل گروهی مسافری است که ناخوشایند بود نسبت به ایشان منزلی قحطی زده

فأَمُّوا مَنْزِلًا خَصِیباً وَ جَنَاباً مَرِیعاً،
پس قصد کردند منزلی سرسبز و منطقه‌ای خوش آب و هوا را

فاحْتَمَلُوا وَعْثَاءَ الطَّرِیقِ وَ فِرَاقَ الصَّدِیقِ وَ خُشُونَةَ السَّفَرِ وَ جُشُوبَةَ المَطْعَمِ
پس تحمل کردند مشقت‌های راه و دوری دوست و سختی سفر و ناگواری غذا را

لیأْتُوا سَعَةَ دَارِهِمْ وَ مَنْزِلَ قَرَارِهِمْ،
برای اینکه برسند فراخی سرایشان و جایگاه آرامش‌شان را

فلَیسَ یجِدُونَ لِشَیءٍ مِنْ ذَلِک أَلَماً وَ لَا یرَوْنَ نَفَقَةً فِیهِ مَغْرَماً،
پس نمی‌یابند برای هیچ چیزی از آن هیچ دردی را و نمی‌بینند هزینه‌‌ای در آن (راه) را ، ضرری.

و لَا شَیءَ أَحَبُّ إِلَیهِمْ مِمَّا قَرَّبَهُمْ مِنْ مَنْزِلِهِمْ وَ أَدْنَاهُمْ [إِلَى] مِنْ مَحَلَّتِهِمْ.
و نیست هیچ چیزی دوست داشتنی‌تر نزدشان از آنچه نزدیک کند ایشان را به منزلگاه‌شان و نزدیک کند ایشان را از محل (الان) شان.

و مَثَلُ مَنِ اغْتَرَّ بِهَا کمَثَلِ قَوْمٍ کانُوا بِمَنْزِلٍ خَصِیبٍ، فَنَبَا بِهِمْ إِلَى مَنْزِلٍ جَدِیبٍ،
و مَثَل کسانی که فریب خوردند به آن، مانند مَثَل گروهی است که بودند در منزلی سرسبز پس ناخوشایند بود ایشان را رفتن به سوی جایگاهی قطحی زده

فلَیسَ شَیءٌ أَکرَهَ إِلَیهِمْ وَ لَا أَفْظَعَ عِنْدَهُمْ مِنْ مُفَارَقَةِ مَا کانُوا فِیهِ إِلَى مَا یهْجُمُونَ عَلَیهِ وَ یصِیرُونَ إِلَیه.
پس نیست چیزی ناخوشایندتر نزد ایشان و نیست سخت‌تر نزدشان، از جداییِ آنچه بودند در آن به‌سوی آنچه ناگهانی وارد می‌شوند بر آن و منتقل می‌شوند به سویش.

یا بُنَی اجْعَلْ نَفْسَک مِیزَاناً فِیمَا بَینَک وَ بَینَ غَیرِک
ای پسرکم قرار بده خودت را وسیله سنجش در مورد آنچه بین خودت و بین غیر خودت است.

فأَحْبِبْ لِغَیرِک مَا تُحِبُّ لِنَفْسِک وَ اکرَهْ لَهُ مَا تَکرَهُ لَهَا
پس دوست بدار برای غیر خودت آن‌چه دوست داری برای خودت و ناپسند بدان برای او (غیر خودت) آنچه ناپسند می‌دانی برایش (نفست)

و لَا تَظْلِمْ کمَا لَا تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ، وَ أَحْسِنْ کمَا تُحِبُّ أَنْ یحْسَنَ إِلَیک،
و ستم نکن همانطور که دوست نداری که ستم شوی و نیکی کن همانطور که دوست داری که احسان شود به سویت.

و اسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِک مَا تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَیرِک، وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِک،
و زشت بشمار نسبت به خودت آنچه را زشتی می‌شماری آن را نسبت به غیر خودت. و راضی باش از مردم به آنچه که راضی می‌شوی آن را برای ایشان از خودت.

و لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ وَ إِنْ قَلَّ مَا تَعْلَمُ وَ لَا تَقُلْ مَا لَا تُحِبُّ أَنْ یقَالَ لَک.
و نگو چیزی را که نمی‌دانی و اگرچه که اندک باشد آنچه می‌دانی. و نگو چیزی را که دوست نداری گفته بشود برایت.

و اعْلَمْ أَنَّ الْإِعْجَابَ ضِدُّ الصَّوَابِ وَ آفَةُ الْأَلْبَابِ
و بدان که خودپسندی مخالف راه صحیح است و آفت خردها است.

فاسْعَ فِی کدْحِک وَ لَا تَکنْ خَازِناً لِغَیرِک،
پس تلاش کن کوشا بودنت و نباش خزانه دار برای غیر خودت

و إِذَا أَنْتَ هُدِیتَ لِقَصْدِک فَکنْ أَخْشَعَ مَا تَُ لِرَبِّک.
و زمانیکه تو هدایت شدی به راه میانه‌آت پس باش فروتن‌ترینِ آنچه می‌باشی برای پروردگارت

و اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَک طَرِیقاً ذَا مَسَافَةٍ بَعِیدَةٍ وَ مَشَقَّةٍ شَدِیدَةٍ،
و بدان که روبرویت راهی است دارای مسافت طولانی و سختی شدید

و أَنَّهُ لَا غِنَى بِک فِیهِ عَنْ حُسْنِ الِارْتِیادِ وَ قَدْرِ بَلَاغِک مِنَ اَّادِ مَعَ خِفَّةِ الظَّهْرِ،
و همانا شأن چنین است که نیست هیچ بی‌نیازی‌ای نسبت به تو در آن از نیک حرکت کردن، و به‌اندازه‌ی رسیدن بودنِ توشه‌ات با وجود سبکبار بودن.


دعای کمیل را از تلوزیون و مسجد جمکران گوش می کردم، ناگهان این حس را پیدا کردم: در برزخ باشم و تصویر مناجات اهل دنیا را ببینم! دعای کمیل بخوانند، مناجات شعبانیه و. و من دستم کوتاه باشد و فقط حسرت این لحظات را بخورم!
[عکس 1280×776]

مشاهده مطلب در کانال


همه‌ی روزها و لحظه‌ها می‌توانیم باخدای متعال صحبت کنیم و راز و نیاز داشته باشیم. اما بعضی ماه‌ها و روزها و ساعت‌ها را خدای متعال ویژه قرار داده است. ماه‌های رجب و شعبان از ماه‌های ویژه‌ی خداوند است و در این ماه‌ها نیز روزهای ویژه‌ای قرار داده شده است.

از مضمون کلیِ دعاها برداشت می‌شود که خداوند دوست‌ می‌دارد ما را در ماه‌های رجب و شعبان بیامرزد و پاک و پاکیزه وارد ماه مبارک رمضان شویم.

این ما هستیم که باید از این فرصت‌ها استفاده کنیم و هرچه می‌توانیم بهره‌ی بیشتری ببریم!

دعایی که توصیه شده است ما در ده روز آخر ماه شعبان زیاد آن را بخوانیم:

اللهم اِنْ لَم تَکُنْ غَفَرتَ لنا فیما مَضیٰ من شعبان فَاغْفِرلنا فیما بَقِیَ منه: خدایا اگر در این مقداری که از ماه شعبان گذشته است ما را نیامرزیده‌ای، پس بیامرز ما را در این مدت باقی‌مانده»

#تلنگر
#ماه_شعبان
#ماه_رمضان

@nasretooba
[صدا ۶:۰۷]

مشاهده مطلب در کانال


در همه‌ی سال، ماه رمضان ویژه است! در ماه رمضان‌ شب‌های قدر!
بعضی فرصت‌‌ها مثل برق و باد می‌گذرد!
فرصت‌های نابی که خدا بگوید بنده‌ی من تو فقط بخواه. هرچه می‌خواهی بگو!»
چه حاجت‌هایی که در این شب‌ها و لحظه‌های ناب سحر گرفتیم.
چه شب‌های قدری که برای‌مان رزق سال‌مان را نوشتند و راهی کربلا و مشهد شدیم
و.
راستی! اگر آخرین شب قدر‌م باشد چی؟! اگر تقدیر امسالم را سیصد و شصت و پنج روزه ننوشتند چه؟ چه بخواهم؟!

دو تا دعا را یادم باشد حتماً از مولایم بخواهم:
- اللهم عجل لولیک الفرج
- اللهم ان حال بینی و بینه الموت الذی جعلته علی عبادک حتماً مقضیا فاخرجنی من قبری! مرا به مولایم برسان!

@nasretooba

مشاهده مطلب در کانال


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها